عکس کیک وانیلی رویه شکلات بنماری
zhila
۲۰
۱۶۷

کیک وانیلی رویه شکلات بنماری

۴ تیر ۹۸
💎 قدیم ­ها همه چیز فرق می ­کرد

قدیم ­ها همه چیز فرق می­ کرد. شهرها خیلی بزرگ ­تر و دهات هنوز دهات بودند. قدیم ­ها هنوز عدالتی بود و هر کس که نمی­ خواست بشنود، مجبور بود حس کند. آن وقت ­ها معلم­ های ما هنوز معلمِ پدر و مادر ما هم بودند. یک­شنبه ها لباس روز یک­شنبه می­ پوشیدیم. کلسیا هنوز در ده بود. هنوز کنار راین نگهبان بود. قدیم ­ها می­ دانستیم خدا با ماست. قدیم­ ها هنوز هانس موف می­ آمد. هر کس را می­ گرفتیم، جایش روی تیرک شکنجه بود. تابستان­ ها ، تابستان درست و حسابی بود. تعطیلات همیشه تمام نشدنی به نظر می­ رسید. شیر هنوز سالم بود. قدیم­ ها می­ دانستیم به چه چیز باید تکیه کنیم. آن وقت­ ها مردم هنوز پیاده­ روی می ­کردند. هر کس که در رستوران می­ نشست، به زودی در کلینگل بوتس هم غذا می­ خورد. قدیم ها مردم هنوز پیاده راه می­ رفتند. آن وقت­ ها مردم از ساختمان­ هایشان نگهداری می­ کردند. آن­وقت ­ها اینجور چیزها نبود. آن وقت­ ها هنوز دشمنانی داشتی که می ­توانستی توی سفیدی چشمشان نگاه کنی ، هر جا می ­رفتی، همیشه یک همزبان پیدا می ­کردی. کسی که از چیزی اطلاع نداشت، ساکت می ­ماند و کسی هم که مطلقاً از چیزی خوشش نمی ­آمد، می­­ توانست گورش را گم کند. قدیم ­ها هنوز هویج بود، چینی و سرخ­پوست بود. قدیم ­ها همه چیز خیلی آسان­ تر بود. آن وقت ­ها هرگز چنین چیزهایی پیش نمی­ آمد. آن وقت­ ها این همه چیز وجود نداشت. قدیم­ ها وقتی از قدیم­ ها حرف می ­زدی، مردم گوش می­ دادند.
...